فقر...

فقر...

فقر هم به نوبه ی خودش به چند نوع تقسیم میشه که یکی از اونا فقر فرهنگیه.
در اینحا یه متنی هست که در مورد فقر فرهنگیه.خیلی قشنگه.
امیدوارم بخونید:)
فقر اینه که شامی که امشب جلوی مهمونت میذاری از شام دیشب و فردا شب خانواده ات بهتر باشه؛

فقر اینه که ماجرای عروس فخری خانوم و زن صیغه ای
پسر وسطیش رو از حفظ باشی اما تاریخ کشور خودت رو ندونی؛

فقر اینه که وقتی کسی ازت میپرسه در ۳ ماه اخیر چند تا کتاب خوندی برای پاسخ دادن نیازی به شمارش نداشته باشی؛

فقر اینه که توی خیابون آشغال بریزی و از تمیزی خیابونهای اروپا تعریف کنی؛

فقر اینه که ماشین 100 میلیون تومانی سوار بشی وقوانین رانندگی رو رعایت نکنی؛

فقر اینه که دم از دموکراسی بزنی ولی،تو خونه بچه ات جرات نکنه از ترست بهت بگه که بر حسب اتفاق قاب عکس مورد علاقه ات رو شکسته؛

فقر اینه که ورزش نکنی و به جاش برای تناسب اندام از غذا نخوردن و جراحی زیبایی و دارو کمک بگیری؛

فقر اینه که در اوقات فراغتت به جای سوزاندن چربی های بدنت بنزین بسوزانی؛

فقر اینه که کتابخانه خونه ات کوچکتر از یخچالت باشه؛

فقر اینه که به جای کمک به یه آدمی که نیازمند کمکه، موبایلت رو دربیاری و ازش فیلم و عکس بگیری؛

فقر اینه که تمامیِ ابزار مدرنِ آشپزی توی آشپزخونه ات باشه ولی فقط نیمرو درست کردن بلد باشی؛

فقر اینه که به زنت بگی که خودش رو بپوشونه ولی خودت منتظر باشی تا یه زنِ بی حجاب ببینی؛

متاسفانه همه ی ما دچار فقر فرهنگی هستیم.به امید روزی که یکم فرهنگمون بره بالا یکم درک و فهم داشته باشیم و یکم بزرگتر فکر کنیم :)
۲ ۰ ۰ دیدگاه

دیدگاه‌ها

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی

بودن من ، بی مخاطب است !
اما نوشته هایم ، همه برای تنهایی های کسانی است که مثل من هستند !

آخرین مطلب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات